♥ دنیای رمانتیک ♥ ـ تقدیم به کسی که دوسش دارم...

بدون تو...

ای که تو با چشمهای نازت ، دیوانه کردی قلبم را ، نگاهی هم به قلب من بینداز
ای که تو با ناز نگاهت ، دیوانه کردی چشمانم را ، حس کن هوای نفسهایم را …
ای که تو با دستان گرمت ، به آتش کشیدی دستان سردم را ، مرا  در میان خودت بگیر ، مرا بسپار به آغوشت ، رهایم کن ، از همه چیز خلاصم کن، بگذار لحظه ای رویایی شوم…
ای که تو دیوانه کرده ای دل عاشقم را ، در این حال جنونم ، تویی تمام جانم ، قبله راز و نیازم ، ای که تو با چشمهای نازت ، مرا از آن حال به این هوای عاشقی برده ای
ای که بدون تو هیچم ، لحظه ای نباشی پوچم، خالی از عشق و محبت ، خالی از وفا و عادت
ای که بدون تو حتی برای خودم هم نمیتوانم زندگی کنم ، منی که مدتهاست برای تو زندگی میکنم
ای که بدون تو نفس در سینه نیست ، منی که مدتها به عشق تو نفس میکشم ….
ای که بدون تو زندگی برای بی معناست ، منی که از تو یاد گرفته ام رسم زندگی را….
دست خودم نیست حالم ، بدون تو بازی زندگی را میبازم ، ای که تو هستی پلی عبور از دره ی بی وفایی ها…
رهایم کن، مثل همیشه که مرا درک میکردی ، احساسم کن ، مثل همیشه که دوستم داشتی ، عاشقم کن ، مثل همیشه که بودی ، مرا تا پایان راه همراهی کن، که تنها نباشم ، جدا از تو و با غمها نباشم ، خودم باشم و خودت ، بوسه میزنم بر روی گونه هایت ، خیالم راحت است ، قلبم با تو دیگر تنها نمیماند….

[ پنج شنبه 11 خرداد 1391برچسب:عاشقانه , مطالب عاشقانه , عاشقانه, مطالب جالب وخوانني, ] [ 3 PM ] [ مسعود ] [ ]


چه بر سر عشق آمده ؟

 

 
خدایا من گناهی نکرده بودم که اینک قلبی شکسته در سینه دارم
گناه من چه بود که بازیچه دست این و آن بودم
هر که آمد بر روی قلبم پا گذشت و رفت و حتی پشت سرش را هم نگاه نکرد!
خدایا چرا در این روزها باید در حسرت عشق و محبت باشیم ، عشقی که تو در وجود همه قرار دادی و احساسی که همه بتوانند عاشق شوند !
خدایا نمیدانم میدانی در این زمانه همه با احساس عشقی که به آنها دادی قلبها را میشکنند و خیانت میکنند
خدایا نمیدانم میدانی که عشقی که تو آفریدی دیگر آن زیبایی و وفاداری را ندارد؟
خدایا نگاهی کن به عاشقان واقعی ، ببین حال آن ها را ، بگو که چه بر سر عشق آمده ؟
میخواهی فریاد بزنم تا بشنوی صدای مرا ؟ میخواهی با صدای بلند گریه کنم تا بشنوی درد این دل تنهای مرا؟
خدایا مگر عاشقان چه گناهی کرده اند که همیشه باید متهم ردیف اول باشند ، چرا باید به جای آن آدمهای بی وفا، عاشقان محکوم به حبس ابد باشند؟
خدایا میشنوی حرفهای مرا ، درک میکنی احساسات این قلب زخم خورده مرا ؟
چرا سکوت ؟ چگونه باید بشنوم پاسخت را در جواب این دل صبور؟
خدیا اگر بخواهم از حال و روز خویش بگویم ، باید در انتظار باران اشکهایت باشم ، تا بدانی عشقی که آفریده ای و احساساتش به چه روزی افتاده ، مثل این است که برگ سبزی از شاخه اش بر روی زمین افتاده و همه بر روی آن پا میگذارند و یک برگ خشکیده همچنان بر روی شاخه اش مانده
خدایا در این چند صباح باقی مانده از این زندگی بی محبت و پوچ ،هوای عاشقان را داشته باش

 

 


[ پنج شنبه 11 خرداد 1391برچسب:عاشقانه , مطالب عاشقانه , عاشقانه, مطالب جالب وخوانني, ] [ 3 PM ] [ مسعود ] [ ]


حسرت

اما تو بگو «دوستي» ما به چه قيمت؟

امروز به اين قيمت، فردا به چه قيمت؟


ای خیره به دلتنگی محبوس در این تنگ

این حسرت دریاست تماشا به چه قيمت


يك عمر جدايي به هواي نفسي وصل

گيرم كه جوان گشت زليخا به چه قيمت


از مضحكه دشمن تا سرزنش دوست

تاوان تو را مي‌دهم اما به چه قيمت


مقصود اگر از ديدن دنيا فقط اين بود

 

ديديم، ولي ديدن دنيا به چه قيمت


 

[ پنج شنبه 11 خرداد 1391برچسب:عاشقانه , مطالب عاشقانه , عاشقانه, مطالب جالب وخوانني, ] [ 2 PM ] [ مسعود ] [ ]


صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 10 صفحه بعد

Design

Design By : Lovelyrose